موندم...

ساخت وبلاگ
من بچه ی همین کوچه هام

نه شمال شهر اون گوشه موشه ها

عصای دست یه مرد که مونده روی پاش

قهرمان بی مدال یه زن خونه دار

اگه برم شرمندشونم

نرم باید خونم رو رو جدول بشورن

مثله همه اونا که کت بسته بودن

شاید دو رو دیگه منم هم بندشونم

با این همه موندم

اشتباس اما به همه بگو موندم

تو خاکه ایران امیدوارم و

هنوز یه دهاتشو نمیدم به اونور

شاید یه روز فهمیدن منم

زیر دستو پاشون دیدن منم

شاید به آرزو هام رسیدم منم

شاید اونارو بخشیدم منم